مادران در ۲۵درصد کشور کمتر از نرخ جانشینی، فرزندآوری دارند و از ۳۱ استان تنها سه استان بیشتر از حد جایگزینی بچهدار میشوند. بنابر اعلام گزارش مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۸ در بیش از ۸۰ درصد استانهای کشور به ازای هر زن فقط ۱/۲ فرزند به دنیا میآید. براساس این آمار، مادران در استانهای «سیستان و بلوچستان»، «خراسانجنوبی» و «خوزستان» در سال ۱۳۹۸ بیشترین فرزند و مادران در استانهای «گیلان»،«البرز»،«مازندران»، «سمنان»،«تهران» و«مرکزی» کمترین فرزند را به دنیا آوردهاند.
به این ترتیب مادران در ۲۵درصد کشور کمتر از نرخ جانشینی، فرزندآوری دارند و از ۳۱ استان تنها سه استان بیشتر از حد جایگزینی بچهدار میشوند و میزان فرزندآوری کل در کشور به ازای هر زن در سن باروری ۷/۱ فرزند است.
رابطه توسعهیافتگی کشورها با نرخ بالای جمعیت آنها
شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با ما به دلایل کاهش میزان موالید در ایران و جهان اشاره میکند و میگوید: براساس مطالعات جمعیتی، میزان باروری و موالید در گذشته خیلی بالا بوده و تفاوتی بین کشورهای جهان وجود نداشته، اما به مرور زمان عواملی مثل افزایش سطح سواد بهویژه سطح سواد بانوان، شهرنشینی، توسعه اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی – درمانی موجب کاهش مرگ و میر بهویژه مرگ و میر اطفال شده است. البته در ابتدا این مسائل تأثیری در رشد جمعیت نداشته، چرا که به میزان موالید، میزان مرگ و میر نیز بالا بوده، اما به مرور زمان که تعداد مرگ و میر کاهش یافته، میزان موالید نیز در ایران کاهش یافته است، درحالی که در بسیاری از کشورها این اتفاق نیفتاده و بخشی از توسعه امروز این کشورها به دلیل نرخ بالای جمعیت آنهاست.
دکتر کاظمیپور ادامه میدهد: در کنار روند کاهش مرگ و میر و در پی آن موالید، عوامل دیگری نظیر افزایش سطح سواد بانوان، اشتغال آنها در خارج از منزل و تغییر سبک زندگی موجب کاهش باروری و نرخ جمعیت شده است که البته این روند در کشورهای اروپایی از ۱۰۰ سال پیش، در کشورهای آسیای جنوبشرقی از ۴۰ تا ۵۰ سال پیش و در کشور ما از دو دهه گذشته آغاز شده و هنوز ادامه دارد به طوری که در بسیاری از کشورها نرخ جمعیت به زیر سطح جایگزینی یعنی کمتر از دو فرزند در هر خانواده رسیده و این روند در برخی از مناطق ایران نیز طی ۱۰ سال گذشته رو به رشد بوده است. وی در خصوص دلایل جامعهشناسی، اجتماعی و فرهنگی کاهش فرزندآوری مادران ایرانی نیز میگوید: برخی از دلایل مربوط به شاخصهای توسعه مثل افزایش سطح تحصیلات، افزایش سهم زنان در آموزش عالی، افزایش آگاهیهای اجتماعی و افزایش اشتغال زنان خارج از خانه و... است، اما در کشور ما عوامل دیگری مثل تورم، مشکلات اقتصادی، به تأخیر افتادن سن ازدواج، چشم و همچشمیها و ترویج اشرافیگری، روند کاهش باروری را با سرعت بیشتر و در مدت زمان کمتری رقم زده است.
تبعات تکفرزندی و تغییر سبک زندگی
صالح قاسمی، کارشناس تحولات جمعیت، در خصوص دلایل کاهش فرزندآوری مادران ایرانی میگوید: دلایل کاهش فرزندآوری به دو بخش عمومی و کارشناسی تقسیم میشود که در بخش عمومی برخی از نخبگان جامعه را نیز دربرمیگیرد.
وی ادامه میدهد: نگاه عمومی بیانگر این است که مسائل و مشکلات اقتصادی اصلیترین دلیل کاهش فرزندآوری است که در واقع یکی از تأثیرگذارترین متغیرهای اصلی تصمیمگیری زوجها برای فرزندآوری محسوب میشود، اما در نگاه کارشناسی به جز مسائل اقتصادی متغیرهای دیگری وجود دارد که در بیشتر مواقع از نگاه عمومی جامعه پنهان میماند و نسبت به آنها غفلت شده است که شامل تغییر نگرش عمومی به فرزندآوری، تغییر فرهنگ، تغییر سبک زندگی و تغییر تعریف خانواده و جامعه از فرهنگ میشود.
نویسنده مجموعه کتاب پژوهشی «جنگ جهانی جمعیت» میافزاید: وقتی نگرش جامعه نسبت به فرزندآوری از سرمایه اجتماعی بودن به سربار بودن تبدیل شده و فرزندان به مصرفکنندگانی تبدیل شدهاند که هیچ آورده، منفعت، مزیت، حسن و برکتی برای خانواده ندارند، تصمیم به کاهش فرزندآوری توجیه میشود، در حالی که فرزندآوری با وجود دشواریهایش، مزیتهایی نیز برای خانواده و جامعه دارد که اغلب در محاسبات زوجها گنجانده نمیشود. بنابراین دلایل عمده کاهش فرزندآوری، رکود اقتصادی و تغییر نگرش عمومی به فرزندآوری و همچنین تغییر جایگاه و ارزش فرزندآوری است که دلیل دوم به مراتب از دلیل نخست نقش پررنگتری دارد.
جای خالی خواهر یا برادر برای فرزندان
به گفته قاسمی، راهکار پیشرو برای افزایش فرزندآوری این است که در مرحله نخست جایگاه فرزند را به درستی در خانواده و جامعه تبیین کنیم و با ارائه تعریف و در واقع بازتعریف درستی از نقش فرزند در خانواده، نگرش عمومی را اصلاح و نگرش بومی و اسلامی ایرانی را دوباره در خانواده بازگردانیم تا سهم و اثر مشکلات اقتصادی در کاهش فرزندآوری به حداقل برسد. وی با اشاره به اینکه در سالهای اخیر خانوادهها و زوجهای برخوردار که مشکل اقتصادی ندارند نیز به تکفرزندی روی آوردهاند که این نشان میدهد نقش و سهم مشکلات اقتصادی در کاهش فرزندآوری اثر کمتری در مقایسه با مانع بزرگ تغییر سبک زندگی دارد. در حالی که فرزند در سبک زندگی شهری فعلی نیز یک سرمایه اجتماعی است واگرچه به لحاظ اقتصادی ممکن است آوردهای برای خانواده نداشته باشد، اما آوردههای معنوی بسیارجدی به همراه دارد و یکی از بزرگترین سرمایههای عاطفی خانواده محسوب میشود و اگر زوجها نگاهی به آینده خانواده و خود داشته باشند متوجه خواهند شد نقش فرزندان خانواده در حمایت عاطفی و اجتماعی از والدین بسیار حائز اهمیت است و هیچ بهانهای نمیتواند کمبود فرزندان را برای والدین توجیه و جای خالی خواهر یا برادر را برای فرزندان جبران کند.
وی ادامه میدهد: ضرورت دارد حوزههای سیاستگذاری کشور موانع اقتصادی را برطرف سازند و حوزههای فرهنگی سبک زندگی و نگرش جامعه را اصلاح کنند تا اهمیت فرزندآوری در خانواده بازتعریف شود، همانطور که سایر کشورهای دنیا در سیاستهای جمعیتی خود به اهمیت فرزندآوری رسیدهاند و تجربههای بسیار موفقی کسب کردهاند که ما میتوانیم با استفاده از الگوها و تجربههای آنها و بومیسازی این تجربهها، تا حد امکان معضل جمعیتی را کاهش دهیم.
نظر شما